و آن زمان که عاشق میشوی...
و میدانی که عشقی هست...
و باور داری کسی را که تورا دوست دارد...
و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو میماند...
در آن لحظات میفمی که چقدر دوست داشتن زیباست...
و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست...
و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم میزنی...
تنها اوست که به تو...
آرامش خیال میدهد...!
