نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





با تو بودن را می خواهم عشقم

 

  با تو آغاز نکردم که روزی به پایان برسانم.


عاشقت نشدم که روزی از عشق خسته شوم.


با تو عهد نبستم که روزی عهدم را بشکنم.


همسفرت نشدم که روزی رفیق نیمه راهت شوم.


همسنفت نشدم که روزی عطر نفسهایم را از تو دریغ کنم.


و با یاد تو زندگی نمیکنم که روزی فراموشت کنم.


با تو آغاز کردم که دیگر به پایان نیندیشم.


عاشقت شدم که عاشقانه به عشق تو زندگی کنم.


با تو عهد بستم که با تو تا آخرین نفس بمانم.


همسفرت شدم که تا پایان راه زندگی با هم باشیم.


همسنفست شدم که با عطر نفسهایت زنده بمانم.


و با یادت زندگی میکنم که همانا با یادت زندگی برایم زیباست.


همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ،


از آغاز تا به امروز عاشقانه با تو مانده ام ای همسفر من در جاده های نفسگیر زندگی.


اگر در کنار من نباشی با یادت زندگی میکنم ،


آن لحظه نیز که در کنارمی با گرمی دستهایت و نگاه به آن چشمان زیباست زنده ام.


ای همنفس من بدون تو این زندگی بی نفس است ،


عاشق شدن برایم هوس است و مطمئن باش این دنیا برایم قفس است.


با تو آغاز کرده ام که عاشقانه در دشت عشق طلوع کنم ، طلوعی که با تو غروبی را نخواهد داشت.


و همچنان لحظات زیبای با تو بودن میگذرد ، لحظه هایی سرشار از عشق و محبت.


با تو بودن را میخواهم نه برای فرداهای بی تو بودن.


با تو بودن را میخواهم برای فرداهای در کنار تو بودن.


با تو بودن را میخواهم برای فرداهای عاشقانه تر از امروز.


پس ای عزیز راه دورم با من باش ، در کنارم باش و تا ابد همسفرم باش.


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:32 | |







امینم بیشتر از اون چیزی که فکر کنی دوست دارم

 


 

ای عشق اول و آخر من عاشقانه دوستت دارم

 

 



میخواهم چشمم را به چشمهای عاشقت بدوزم و

 

 

با تمام وجودم بگم دوستت دارم

 

 


میخواهم گرمای آرامش بخش آغوشت را حس کنم

 



میخواهم با یکی شدن لبهایمان به ساحل آرامش برسم

 

 



قسم به شکوه شب و شکوه مهتاب قلبم

 

 

لبریز از عشق تو است

 

 


ای بهترینم قلبم را آشیانه تو میکنم برای

 

 

همیشه من دنیا را در چشمان تو دیدم

 

 


تو تنهاترین آرامش منی عزیزم

 

 

ستاره را مهمان قلب مهربان تو میکنم

 

 


تو فصل بهار را تو قلب من آوردی  ای عشق من

 

 

تو تک ترین فصل زیبای منی

 

 


ای عزیزترینم سرگذشتم را در وجود تو دیدم

 

 

تو اولین و آخرین معبود منی

 

 


من به تو دل بستم فقط تو رو می پرستم

 

 

با تو شبم مهتابی است

 

 


تاقچه خانه دل من همیشه از

 

 

گلهای عشق تو پر است

 

 


عزیزم در عمق قلبم آتشی است قلبم لبریز از عشق تو است

 



بدان تو را


بی پایان دوست دارم وهمواره در کنارت خواهم ماند....

 

امینم.بهترینم به عشق تمام این عشق ها دوستت دارم


[+] نوشته شده توسط آرسا در 15:25 | |







دوست دارم با تموم وجود

 

درد عشقی کشیدم که مپرس

 

زهر هجری چشیدم که مپرس

 

                                                             گشته ام در جهان

 

                                                             دلبری برگزیدم که مپرس

 

 

 

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهر

 

                                                         ولی آهسته میگویم الهی بی اثر باشد

 

عاشقم عاشق رویت گر نمیدانی بدان

 

                                                         سوختم در آرزویت گر نمیدانی بدان

 

گفتمش نقاش را نقشی کشد از زندگی

                                                        با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

 

 


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:46 | |







غمی غمناک دارم از دوری تو امینم

امروز هم مثل خیلی روزای دیگه زندگی دلم گرفته بود....خواستم بگم چقدر دلم گرفته ولی فکر کنم شعر سهراب بهتر از هر زبونی بتونه غم منو به تصویر بکشه....

امیدوارم که شما نه غمی تو چهره تون و نه غصه ای توی دلتون باشه .....

*********

غمی غمناک

شب سردي است، و من افسرده.

راه دوري است، و پايي خسته.

تيرگي هست و چراغي مرده.

***

مي كنم، تنها، از جاده عبور:

دور ماندند ز من آدم ها.

سايه اي از سر ديوار گذشت،

غمي افزود مرا بر غم ها.

***

فكر تاريكي و اين ويراني

بي خبر آمد تا با دل من

قصه ها ساز كند پنهاني.

***

نيست رنگي كه بگويد با من

اندكي صبر، سحر نزديك است.

هر دم اين بانگ بر آرم از دل:

واي، اين شب چقدر تاريك است!

***

خنده اي كو كه به دل انگيزم؟

قطره اي كو كه به دريا ريزم؟

صخره اي كو كه بدان آويزم؟

***

مثل اين است كه شب نمناك است.

ديگران را هم غم هست به دل،

غم من، ليك، غمي غمناك است


[+] نوشته شده توسط آرسا در 10:29 | |







دلتنگتم

 

دوست دارم دستم را بگيری ، و مرا نوازش كنی! دوست دارم ، اشكهايم را با دستهايت از گونه هايم پاك كنی! دوست دارم تو را در آغوشم بگيرم و گريه كنم! كجايی كه دلم هوايت را كرده است! كاش می توانستم دستهای گرمت را بگيرم و با تو به آن سوی مرز خوشبختی ها بروم! كاش می توانستم از نزديك در آن چشمهای عاشقت نگاه كنم! اما اين فاصله بين من و تو نمی گذارد كه من تنها عشقم را از نزديك ببينم ! كاش می توانستيم از نزديك درد و دلهايمان را بهم بگوييم و بگوييم كه همديگر را دوست داريم! ای سرنوشت اين فاصله سياه را از بين ما محو كن كه ديگر طاقتم به پايان رسيد ، انتظارم به سر رسيد ، و دلم به جانم آمد. ديگر خسته شدم ، ديگر طاقت اين دوری و فاصله را ندارم! ای سرنوشت اين همه ما را شكنجه نده ، ديگر ما نمی توانيم بيش از اين دوری را تحمل كنيم! ديگر پايان راه است ، ديگر پاهايم توان راه رفتن در اين جاده پر از فاصله را ندارند. ديگر چشمهايم اشكی ندارند كه بريزند ، همه اشكهايم به خاطر اين دوری و فاصله از چشمانم ريخته شد ، و چشمانم ديگر سويی ندارند! چشمهايم سويی ندارند كه به زندگی بنگرند ، دستهايم زوری ندارند كه از عشق و دوری بنويسند ، خانه دلم نوری ندارد كه دلم را از محبت روشن كند! ای سرنوشت اين بازی پر از درد را تمام كن ، سرنوشت اينجا ديگر خط پايان بازی است! ای سرنوشت سر به سر دلم نگذار ، مرا خسته نكن ! اين دوری و فاصله را از بين ما محو كن! ديگر واژه ای نيست كه در مورد دوری و فاصله بنويسم و بيانش كنم! عشق پر از درد است اما دوری از عشق پر درد تر از يك درد است! سرنوشت سر به سر اوقات تلخ من نذار که بدجوری دلتنگم!


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:38 | |









عشق اون نیست که
در اوج رابطه پاک بمونی
عشق اونه که در اوج اختلاف ، خیانت نکنی . . .



[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:10 | |







دوباره هوای چشمان تو را دارم

 

 

دوباره هوای چشمان تورا دارم

نگاهت ان قدر به اسمان شبیه است که هر چقدر خسته و دلمرده باشم

باز شوق زندگی به رگهای بی جانم می دود

 کاش هیچ وقت از حرف هایم خسته نشوی

میشود با تو به ارامش و خوشبختی رسید.

به تمام دیوارهای اتاقت حسادت میکنم انچنان سخت تو را در بر گرفته اند که

فرصت نمیکنی سری به تنهایی ام بزنی



[+] نوشته شده توسط آرسا در 13:59 | |







عکس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:21 | |







امتحان عشق


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:19 | |







دوست دارم نفسم

اي کاش مي توانستم نشان دهم که تا کجا دوستت دارم

 

دوست دارم نه تنها براي آنچه از خود ساخته اي بلکه براي آنچه که از من مي سازي.

 

اي که دور از من و در ياد مني

با خبر باش که دنياي مني

شاديت شادي من

غم تو غصه من

با خبر باش که مهرت نرود از دل من

مگر آن روزي که خاک تو

شود بستر من

اي کاش مي توانستم نشان دهم که تا کجا دوستت دارم.


[+] نوشته شده توسط آرسا در 13:59 | |







بدون تو میمیرم امین

 

 

ای گوهر نایاب من بی تو می میرم

چون ماهی دور از آب من بی تو می میرم

ای سوز من ای ساز من ای علت آواز من

جان از تو میگیرم من بی تو می میرم 

ای همسفر آهسته تر ای همسفر آهسته تر

من خسته ی عشقم پا بسته ی عشقم

جان از تو می گیرم من بی تو میمیرم 

ای گوهر نایاب من بی تو میمیرم

چون ماهی دور از آب من بی تو میمیرم

با گریه های من تو خنده ها کردی

با اشک گرم من هر شب صفا کردی

ایثار جان در پای جانان هرگز آسون نیست

فرهاد جان بر کف در این دنیا فراوان نیست

من زنده کردم قصه ی فرهاد دوران را

من زنده کردم نام هر نشکسته پیمان را 

جان از تو می گیرم من بی تو می میرم

ای گوهر نایاب من بی تو می میرم

چون ماهی دور از آب من بی تو می میرم


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:4 | |







دوست داشتن

Click the image to open in full size.

 

دوست داشتن یعنی اینکه باورش داشته باشی .

دوست داشتن یعنی اینکه میدونی به یادت نیست و حتی آدم حسابت نمی کنه ولی

با تموم وجود باورش داشته باشی و از ته قلبت براش آرزو کنی که همیشه سالم باشه .

دوست داشتن یعنی اینکه میدونی دلت پیشش گیره ولی خب روت نشه بری

و بهش بگی دوستت دارم .

دوست داشتن یعنی تموم خطر ها و بلا ها رو به جون بخری ولی حاضر باشی

فقط یه دقیقه جواب سلامت رو بده و حالت  رو بپرسه ...

دوست داشتن یعنی اینکه با تموم وجودت قبولش کنی....

دوست داشتن یعنی اینکه امید داشته باشی که یه روزی بهش میرسی ..

حتی اگه اون روز توی قصه ها و افسانه ها باشه....

دوست داشتن یعنی اون لحظه هایی که روبه روش نشستی و داری نگاش می کنی

و یواشکی اشک میریزی تا اون متوجه نشه ولی می بینی اون اصلا حواسش بهت نیست

و داره کار خودش رو می کنه ...

دوست داشتن یعنی اینکه هر لحظه از خدا بخوای اونو بهت بده....

دوست داشتن یعنی وقتی اونو میبینی دست و پات سست بشه وقلبت تند تند بزنه نتونی بگی سلام ....

 خدایاااااااااااااااااااااااا.....بدون امین نمیتونم زندگی کنم ...............


[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:26 | |







همیشه مراقب خودت باش عشقم

امین جونم دلم خیلی برات تنگ شده...

بهم قول بده که مواظب خودت هستی...

خدایا مواظب تک گل من باش.حاضرم بمیرم اماامینم  یه لحظه غم را احساس نکنه.

این سه تا شاخه گل با یه دنیا عشق تقدیم به گل نازم

                  

امینم همیشه لبخند بزن که لبخند تو امید زندگی منه.


[+] نوشته شده توسط آرسا در 15:26 | |







عشق چیست؟



از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟

گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟

گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان.

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟

گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟

گفت : محبت الهیات است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟

گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزاند.

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟

گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟

گفت :عشق تنها آدم ربایی هست که قلب را به سوی خود می کشد.

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟

گفت :عشق تنها موضوعی است که نمی توان توصیفش کرد.

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟

گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد.

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟

گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود. و بر قلب اثر میگذارد

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟

گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد

از خود عشق پرسیدم عشق چیست گفت درک نتوانی کرد
 
 
 
 

[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:24 | |







عشق یک طرفه


 

j

روزی دختر و پسری در حال برگشتن از فیلم بودند.
پسر از سکوتی که در میان آنها روان بود متوجه شد اتفاق خاصی افتاده است
.
دختر از پسر خواست تا ماشین را نگاه دارد تا او صحبت کند
.
دختر به پسر گفت که احساسش نسبت به پسر عوض شده و زمان آن رسیده که هر کس به دنبال کار خود برود
.
پسر در حالی که داشت دست در جیب خود میکرد تا نوشته ای تا شده را به دختر بدهد قطره اشکی بر صورتش روان شد
.
در همان زمان راننده ای مست در حال رانندگی با سرعت بالا در همان خیابان بود
.
راننده مست ناگهان منحرف شد و دقیقا به سمت راننده ماشینی که دختر و پسر در آن بودند برخورد کرد و پسر را کشت
.
به طور معجزه آسایی دختر زنده ماند و به یاد نوشته افتاد آن را باز کرد و خواند.پسر اینطور نوشته بود
:

"
بدون عشق تو من خواهم مرد. هر وقت خواستی بدونی کسی دوست داره تو چشاش

زل بزن تا عشقو تو چشاش ببینی...اگه نگات کرد

عاشقته...اگه خجالت کشید برات میمیره...اگه سرشو

انداخت پائین و یه لحظه رفت تو فکر بدون که بدون تو

میمیره.......میدونم الان رفتی تو فکر زندگی اجبار

است...مرگ انتظار است...عشق یک بار است...فکر

تو تکرار است...جدائی دشوار است...کاش گناهی کنم

که مجازاتش تبعید به قلب تو باشد

[+] نوشته شده توسط آرسا در 14:18 | |







زیباست این زندگی با تو... فقط با تو

زیباست لحظه های عاشقی... با تو... تنها در کنار تو

زیباست لحظه ی غروب ...با تو... فقط به یاد تو

لحظه ای که با تو هستم بهترین لحظه ی زندگی ام است

که دلم نمیخواهد آن لحظه بگذرد

دلم میخواهد آن لحظه که در کنار تو هستم

هیچگاه به پایان نرسد

زیباست این زندگی در کنار تو... فقط با عشق تو

زیباست لحظه ای که در زیر باران قدم میزنم

 یا با تو... و یا به یاد تو

این زندگی زیباتر از گذشته میگذرد

 چون با تو... وعاشق تو هستم

این لحظه ها عاشقانه تر از همیشه میگذرد

 چون با تو... و به یاد تو هستم

خوشبخت است این قلب عاشق من چون تنها تو را دوست دارد

تو را... فقط تو را...

با تو می ماند عاشقانه میماند

هیچگاه تو را تنها نمیگذارد

میگویم دوستت دارم چون لایق این دوست داشتنی

فقط تو لایق این عشق بی پایان منی

میگویم با تو می مانم عاشقتر از همیشه فقط با تو

چون تنها تو سر پناه این قلب عاشق منی

عشق من و تو ماندگار است تا ابد برای همیشه

فقط با هم تنها در کنار هم

زیباست کلام عشق شیرین است لحظه های با تو بودن

 فقط با تو ...و آن قلب مهربان تو

عشق من و تو برای همیشه در خاطره ها و یادها می ماند

یک عشق ابدی و بی پایان

 لبخند عشق همیشه بر لبان من جاریست

فقط با تو... و به عشق تو


[+] نوشته شده توسط آرسا در 15:20 | |







تاشقایق است زندگی باید کرد

سلام به تموم عاشقا یک ماه میشه که وبم رو آپ نکردم آخه رفته بودم

زیارت آقا امام رضا واسه همه گی تون دعا کردم اما بازم دلتنگی عشقم امونم

رو برید گفتم برم پابوس آقا شاید دلتنگیم کمتر بشه اما کمتر نشد که هیچ بیشتر

شد دیگه داشتم دیونه می شدم دیروز صبح که رسیدیم خونه خوشحال شدم چون

می دونستم که بازم می تونم بیبینمش امام رضا که قربونش بشم هنوز نرسیدم

منو از دلتنگی نجات داد دیروز عصر رفتم خونشون دیدمش مثل همیشه خوب و

سرحال بود کمک مونده بود هومن از ذوق دیدنش بزنم زیر گریه اما تونستم بغضم

رو که در طول سفرم همرام بود خیلی جاها شکسته شده بود و خواب روز  و شب

رو ازم گرفته بودسرکوب کنم اینجام خدا کمکم کرد توی دو راهی سختی گیر کردم 

هیچکسم نیست که کمکم کنه به غیر از خدا شاید توی این ماه مبارک واسم یه کاری کنه

ازتون خواهش می کنم توی این ماه واسم دعا کنید که به عشقم برسم

عشقم با تموم وجود دوست دارم


[+] نوشته شده توسط آرسا در 15:10 | |